Wednesday, October 26, 2005

جریان...

با تمومی داستانهایی که هوا و تاریکی اینجا داره، بازم بستگی به خودت داره که دنیا رو چطوری ببینی (البته فعلا! D:).

الان ساعت 7:45 صبحه، هوا کم کم می خواد روشن بشه، من ساعت 8 کلاس دارم.
بیرون داره بارون میاد و منظرهء بیرون بخصوص که چراغهای خیابونا هم روشن اند از پشت پنجره اطاقم، از لابه لای قطرات بارون که روی پنجره است خیلی دیدنیه. قهوه درست کردم، آهنگ "نم نم بارون" ستار رو هم گذاشتم و بیرون رو نگاه می کنم.

زیباست!

تعداد نظرها: 0

Post a Comment

<< Home